گر بناست که مخاطب با شخصیتهای داستانی همراه شود، قطعاً یکی از لازمههایش این است که در کنار آگاهی از اَعمال و رفتار شخصیتها پژواک صدای آنان را هم بشنود. مخاطب باید به صدای شاد شخصیت داستانی گوش بسپارد و صدای غمزدهاش را هم بهخوبی بشنود.
سؤالی که در ذهنتان شکل میگیرد این است: چطور ممکن است که صرفاً با کلمات و آنهم بر روی کاغذ، صدایی شنیدنی تولید کرد؟! در مبحث لحن داستانی، به این سؤال پاسخ داده شده است.
لحن، انتقال احساس شخصیت داستانی در هنگام بیان کلمه به خواننده است؛ بهصورتی که طنین صدای شخصیت در ذهن خواننده طنینانداز شود (درخشنده، چ۱، ص۱۵).
در جلد ششم آموزش داستاننویسی پیشرفته، چیستیِ لحن در داستان و انواع روشهای ایجاد آن بهتفصیل بیان شده و کاربردهای لحن داستانی نیز برای خواننده تشریح شده است. به صورت کلی (روش های ایجاد لحن در داستان) را بیان می کند.
حتماً برای شما هم پیش آمده که نوشتهای را بخوانید و در آن، آشفتگی و نایکدستی ظاهر حروف و واژگان و علائم نگارشی موجب بههمریختگی ذهن شما و ازدستدادن تمرکزتان شود. حالا تصور کنید در متن خلاقی همچون داستان که در اولین قدمش نیازمند پیوستگی توجه خواننده است، این آشفتگی چقدر میتواند ناخوشایند باشد!
در نثر، به یاری علائم نگارشی میتوان لحن مناسب بیان کلمه یا جمله را به خواننده منتقل کرد. در همین راستا، بهمنظور رساندن منظور و انتقال معنی از زبان گفتار به نوشتار و در اصل، ایجاد لحن داستانی، از علائم نگارشی استفاده میکنیم.(درخشنده، چ۱، ص۱۵).
در این کتاب، برای اولینبار، به اهمیت علائم نگارشی در داستاننویسی پرداخته شده است. استفادۀ درست از این علائم علاوهبر هدیهدادن آرامش بصری به خواننده، یکی از روشهای ایجاد لحن داستانی هم هست.
خب! صدای شخصیتها را هم شنیدیم. وقت آن است که در کنار این شنیدنیها، دیدنیها و حسکردنیها را هم به مخاطب ارائه کنیم تا دنیای داستانمان تصویر هم داشته باشد؛ این موضوع دیگر کار جلد هفتم است.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.